لوازم نویسندگی نام مجموعهای از آثار «نادر ابراهیمی» است که نگارش آن را در سالهای پایانی عمر خود شروع کرد ولی شوربختانه پس از انتشار جلد اول و پیش از به پایان رساندن این مجموعه، از دنیا رفت.
به یاد نادر ابراهیمی، نام سومین یادداشت از سری تسلیبخشیهای نوشتن را لوازم نویسندگی گذاشتهایم. گفتنی است در تنظیم این یادداشت از این کتاب کمک گرفته شده است.
مروری بر یادداشتهای پیشین
در بخش اول گفتیم که در ابتدای مسیر نویسنده شدن، میبایست برای مدتی بر کیفیت چشم پوشید و تلاش کرد تا با تمرکز بر حفظ کمیت، یک عادت نویسندگی را بنا نهاد.
در بخش دوم به ترسها و بهانههای رایجی پرداختیم که باعث میشوند دوستداران نویسندگی شروع کار را به تعویق بیندازند.
سپس با ذکر راهکارهای عملیای که به حل این مسئله کمک میکنند، تلاش کردیم طی کردن مسیر را برای نویسندگان تازهکار آسانتر کنیم.
پس از گذر از این مقدمات، حالا نوبت پاسخ دادن به یک پرسش مهم است؛ پرسشی که در این یادداشت پاسخ آن را خواهید یافت.
برای نویسنده شدن به چه لوازمی نیاز داریم؟
پس از شنیدن (یا خواندن) این سؤال، ممکن است یکدوجین پاسخ کلیشهای به ذهنتان برسد:
ماشین تحریر یا دستگاه رایانه، مقدار فراوانی کاغذ، یک قلم روان و خوشدست، میزتحریر، چراغ مطالعه، عینک گرد، وقت آزاد به میزان زیاد، پول کافی برای گذران زندگی بدون نیاز به کارکردن، یک دستگاه قهوهساز برای استعمال پنجاه فنجان قهوه در روز، سیگار و نهایتاً کمی افسردگی.
شاید فکر کنید علت اینکه نویسندگان بزرگ، تا بدین حد موفق و اثرگذار بودهاند و پس از گذشت چندین دهه و حتی چند قرن، هنوز نامشان سر زبانهاست و آثارشان خوانده میشود این باشد که تمام این لوازم را به طور همزمان در اختیار داشتهاند.
و احتمالاً باور داشته باشید که هرگاه کسی موفق شد تمام این شروط را باهم یکجا جمع کند، دیگر راه زیادی تا نویسنده شدن پیش رو نخواهد داشت.
اما مژده میدهم که تمام این حرفها برای فیلمهاست و در دنیای واقعی، اتفاقات کمی متفاوتتر هستند.
در دنیای واقعی، قرار است خورشت قرمه سبزی را در حالی بپزیم که در یخچالمان نه گوشت داریم و نه سبزی! اگر صبر کنیم تمام شرایط مهیا شود، شاید هرگز موفق نشویم قدم در مسیر موردعلاقهمان بگذاریم.
باید تلاش کنیم با هرچه در دست داریم انجام کار را شروع کنیم و بهصورت همزمان، در طول مسیر برای تأمین دیگر ملزومات مورد نیاز بکوشیم.
مهمترین لوازم نویسندگی کداماند؟
برای نویسنده شدن، به آن معنا که چیزی بنویسیم تا آنچه در ذهن و قلب داریم را با کمترین میزان خطا به کلمات تبدیل کنیم، بیش از هرچیزی به دو عامل شور و شوق و نظم نیاز داریم.
شور و شوق در نویسندگی
شور وشوق باعث میشود بی توجه به مساعد بودن یا مساعد نبودن شرایط، کار را پیش ببریم. مثلاً اگر آنقدر سرمان شلوغ است که به سختی وقت برای استراحت پیدا میکنیم، باز هم ساعاتی از آخرهفته را به این کار اختصاص دهیم.
یا اگر در طول روز فراغتی دست داد، به جای آنکه با خوابیدن، گپ زدن یا چرخیدن در شبکههای اجتماعی آن را به بطالت بگذرانیم، مشغول نوشتن شویم.
از آن بالاتر شور و شوق باعث میشود در طی مسیر، بر انجام کار استمرار داشته باشیم و خستگی و بیانگیزگی باعث نشود زنجیرهی انجام کار پاره شود.
نظم در نویسندگی
پیشرفت، حاصل انجام دادن مستمر کارهای کوچک ولی اثرگذار است.
ذهن ما طوری برنامهریزی و طراحی شده که هرچقدر یک کار را بیشتر انجام دهیم، در دفعات بعد به علت شکلگیری عادت، میزان منابع ذهنی کمتری برای انجام آن مصرف میکنیم و در عینحال خروجی باکیفیتتری را تحویل میدهیم.
ضمناً زمانی که کاری را در حجم کم ولی بهصورت مستمر انجام میدهیم، اثر تجمیعی آن بیش از زمانی است که همان کار را یکباره و بهطور نامستمر انجام دهیم.
خصوصاً در مورد مهارتهایی مثل نوشتن این گزاره بیشتر صادق است.
این یعنی زمانی که شما ۱۰۰ روز پیاپی به تمرین نوشتن میپردازید، در روز صد و یکم هم انرژی کمتری برای نوشتن صرف خواهید کرد و هم خروجی باکیفیتتری ارائه خواهید داد.
برای نویسنده شدن به چه لوازم دیگری نیاز داریم؟
به هرحال، حتی برای پختن خورشت قرمه سبزی هم علاوه بر شور و شوق و عزم راسخ، به برخی لوازم اولیه نیاز داریم.
نویسندگی هم از این قاعده مستثنی نیست و در آن، علاوه بر شور و شوق و نظم، به لوازمی نیاز داریم که بدون آنها شروع نوشتن غیرممکن یا در مواردی سخت خواهد بود.
بیایید در این قسمت، نگاهی به لوازم فرعی نویسندگی بیندازیم:
اتاقی از آن خود
ویرجینیا وولف در معروفترین کتاب خود که «اتاقی از آن خود» نام دارد، ماجرای جالبی را تعریف میکند:
داستان از این قرار است که عمهی او میمیرد و ویرجینیا وولف جوان، با ارثیهای که برایش مانده موفق میشود طعم زندگی مستقل را بچشد.
رهاورد استقلال مالی به دست آمده، آزادی فکری بود و پس از آن ویرجینیا فرصت یافت تا درمورد چیزهایی فکر کند که در آن دوران، کمتر کسی میتوانسته سراغش برود.
از برکت همان ارثیهی عمهی متوفی است که وولف نویسنده میشود و حالا مهمترین لوازم نویسندگی در دسترسش را همان اتاق خصوصیای میداند که اختیار بستن درش را داشته است.
در شرح حال بسیاری از نویسندگان میخوانیم که فضایی خصوصی برای نوشتن داشتهاند که به آنها این امکان را میداده تا ساعات زیادی را در افکار خود غرق شوند و پس از پایان کار، مجبور به جمع کردن وسایل و کاغذهای آشفتهی روی میز نباشند.
برای نویسنده شدن، یکی از شروط مهم داشتن یک فضای اختصاصی است. آیا نمیشود بدون داشتن چنین فضایی نویسنده شد؟ قطعاً چرا. اما مسیر سختتر و طولانیتر در پیش خواهد بود.
چطور یک فضای اختصاصی برای خودمان دست و پا کنیم؟
بیایید خارج از جعبه (thinking out of box) فکر کنیم. چرا فکر میکنید فضای اختصاصی باید حتماً در تملکمان باشد؟ گوشهی دنج کتابخانه یا کنج آشپزخانه در ساعات آغازین روز، هنگامی که هنوز بقیه در خوابند هم میتواند فضای اختصاصی ما باشد.
کتابخانهای غنی
بر کسی پوشیده نیست که خواندن و نوشتن لازم و ملزوم یکدیگرند. بیایید نگاهی دوباره به زندگی نویسندگان بزرگ بیندازیم؛ خواهید دید که تمام نویسندگان شهیر، کتابخوانهای قهاری بودهاند.
کتابها، کلاسهای درس صامت نویسندگیاند. با مطالعهی بهترین کتابهای هر حوزه، به صورت ضمنی و بدون آنکه فشار ذهنی زیادی را متحمل شوید نکات ارزندهای راجع به نویسندگی خواهید آموخت.
شیوههای مختلف بیان مفاهیم را خواهید دید، ساختار صحیح جملات را خواهید آموخت، به کلمات جدید برخواهید خورد و با سبکهای مختلف نویسندگی و خلاقیتهای زبانی آشنا خواهید شد.
برای بهره بردن از این نعمت بزرگ، بایستی در جمعآوری آثار ارزندهی دنیای کتاب کوشش کنید.
ترجیح بر این است که کتابخانهای از آن خود داشته باشید که شماری از بهترین آثار علمی و ادبی دنیا را در خود داشته باشد و هروقت اراده کردید بتوانید یکی از آنها را بردارید و در دنیایش قدم بزنید.
اما این امکان برای همه، خصوصاً نویسندگان تازهکار فراهم نیست. پس چه کنیم؟
افرادی که نمیتوانند کتابخانه داشته باشند چه کنند؟
اگر نمیتوانید کتابخانهای از آن خود داشته باشید، کتابخانههای شهرتان را از آن خود کنید. کتابخانههای عمومی هر شهر یا روستا، مکانهایی هستند که با صرف هزینهی اندک میتوانید در آنها عضو شوید و کتابهایی که نیاز دارید را به امانت بگیرید.
این کتابخانهها، حتی گاهی اوقات طرحهایی برای عضویت رایگان هم دارند و به بسیاری از کتابدوستان امکان میدهند بدون صرف هیچ هزینهای به دنیای رنگارنگ کتابها قدم بگذارند. برای مثال، عضویت در اغلب کتابخانهها در هفتهی کتاب و کتابخوانی (از روز ۲۴ آبان به مدت یک هفته) رایگان است.
خوشبختانه با توسعهی فضای دیجیتال انواع کتابفروشیهای آنلاین نیز در دسترساندکه با صرف هزینهای بسیار کمتر از آنچه برای نسخهی فیزیکی کتاب میپردازید، به آن دسترسی پیدا خواهید کرد.
بنابراین لازم نیست حتما کتابخانهای شبیه به آن که پروفسور دامبلدور داشت در خانه داشته باشید تا نویسنده شوید. یک گوشی موبایل یا یک کارت عضویت کتابخانه هم کار شما را راه خواهد انداخت. به شرطی که بخواهید!
کلام آخر
غزاله علیزاده در سالهای پایانی عمرش معمولاً چیزی نمینوشت. بلکه چشمبند سیاهرنگی روی چشمانش میبست و داستانهایش را به منشیهایش دیکته میکرد. (+)
آملی نوتومب هنوز هم که هنوز است طرز کار با رایانه را بلد نیست و داستانهایش را با مداد بر روی صفحات کاغذ کاهی مینویسد.
جورج آر. آر. مارتین (نویسندهی سری کتابهای نغمهی یخ و آتش) داستانهای خود را بر روی رایانهای با سیستم عامل داس مینویسد.
مهم نیست از چه لوازمی برای نویسندگی استفاده میکنید. میز تحریر دارید یا نه؛ کتابخانهتان هزار جلد کتاب دارد یا از کتابخانه عمومی شهرتان استفاده میکنید؛ مهم نیست با خودکار سه هزار تومانی مینویسید یا خودنویس مونبلان اصل.
مهم این است که آتش اشتیاق درونتان را با تمرین و انظباط شخصی روشن نگه دارید و ذهنتان را با منابع مفید تغذیه کنید.
کافیست این شروط را رعایت کنید و بعد شروع به نوشتن کنید. خدا خودش پایین خواهد آمد، دستی بر یادداشتهایتان خواهد کشید و شما شگفتزده خواهید شد.
این سومین یادداشت از سری آموزش نویسندگی مجموعهی آقای صحنه تحت عنوان تسلیبخشیهای نوشتن است که دربارهی لوازم نویسندگی (آنچه برای نویسنده شدن باید فراهم کنیم) منتشر میشود.
ترتیبی که برای مطالعهی سری تسلیبخشیهای نوشتن به شما پیشنهاد میکنیم:
۱- نویسندگی را از کجا شروع کنیم؟
۲- ترس از نوشتن را چگونه درمان کنیم؟
۳- برای نویسنده شدن به چه لوازمی نیاز داریم؟
۴- آیا من استعداد نویسندگی دارم؟
۵- نوشتن چگونه باعث تسکین آلام روحی ما میشود؟
۶- ایدهیابی برای نوشتن: راهنمای کامل پیدا کردن موضوع برای نوشتن
۷- چگونه بدون نیاز به معلم، نویسندگی خلاق یاد بگیریم؟
۸- کتابخوانی برای نویسندهها
۹- وقتی باید هزینه نوشتن را بپردازیم!