ایدهیابی برای نوشتن یکی از مهمترین دغدغههای تمام افرادی است که به نوعی با نوشتن درگیر هستند.
چه بخواهیم انشای مدرسه یا تکلیف کلاس ادبیات عمومی دانشگاهمان را بنویسیم، چه قرار باشد برای یک نشریه یادداشتی درخور حاضر کنیم، چه زمانی که بخواهیم متنی برای سخنرانی تهیه کنیم و چه حتی موقعی که تصمیم بگیریم در دفترچه یادداشت روزانهمان برونریزی کنیم، لازم داریم خیلی سریع پاسخی برای این پرسش بیابیم:
درمورد چی بنویسم؟
خلاقیت و ایدهیابی یکی از زمینههایی است که در بسیاری از حوزهها حائز اهمیت است و نویسندگی یکی از حیطههایی است که این موضوع در آن اهمیت دوچندانی مییابد.
و برخلاف بسیاری از زمینهها، اهمیت آن پس از گذر از سطح مبتدی تنزل پیدا نمیکند و میتوان گفت «تمام افراد درگیر با موضوع نوشتن، اعم از تازهکار و کارکشته، با موضوع ایدهیابی و خلاقیت در نویسندگی درگیری جدی دارند.»
راهکارهایی برای زمانهایی که نمیدانیم چه بنویسیم
از خلاقترین افراد گرفته تا کسانی که تمام عمر به انجام کارهای تکراری و از پیشتعیینشده مشغول بودهاند، همه زمانهایی را تجربه میکنندکه در آن واقعاً نمیدانند موقع قرار گرفتن روبهروی صفحهی سفید کاغذ چه باید بکنند و چه باید بنویسند.
این حالت قفلشدگی ذهنی و اینکه ندانیم از کجا باید شروع کنیم و چه باید بنویسیم دو راهکار مجزا دارد. اولی برای بلندمدت و دومی برای استفاده در لحظه!
پرورش خلاقیت در بلندمدت
تمرینهای زیادی برای پرورش قوهی خلاقیت وجود دارند که با یک سرچ سادهی گوگل میتوانید به فهرست بلندبالایی از آنها دسترسی پیدا کنید. اما پیش از هرگونه دست به گوگل شدن لازم است یک نکتهی مهم را یادآوری کنیم.
در بحث خلاقیت، اصطلاح پرکاربردی وجود دارد که خلاقیت را به یکی از ارگانهای بدن تشبیه میکند که از تعدادی عضله تشکیل شده است. عضلات خلاقیت گرچه وجود خارجی ندارند اما درست مثل عضلات واقعی بدن کار میکنند.
به ویژگیهای عضلات ضعیف بدن دقت کنید. هرگاه برای مدتی از یکی از عضلات استفاده نکنیم خواهیم دید که آن عضله به تدریج تحلیل میرود و کارکردهای قبلی خود – چه به لحاظ زیبایی ظاهری و چه از نظر قدرت – را از دست میدهد.
ممکن است در گذشته خودتان را خلاقتر ارزیابی کرده باشید و امروز، احساس کنید دیگر ایدههای به خوبی آنموقع به ذهنتان نمیرسد. یا اینکه از اساس خودتان را فرد خلاقی ندانید.
در هر دوی این حالتها، کافیست بدانید خلاقیت کارکردی شبیه به عضلات بدن دارد و هرچقدر بیشتر با آن تمرین کنید اثربخشی بیشتری مشاهده خواهید کرد.
بنابراین لازم است یکجور تمرین مستمر اما سبُک برای تقویت عضلات خلاقیت خود در پیش بگیرید تا علاوه بر ایدهیابی در نوشتن، در سایر بخشهای زندگی نیز از آثار و برکات آن بهرهمند شوید.
برای تقویت عضلات خلاقیت چه کنیم؟
همانطور که گفته شد با یک جستجوی ساده در گوگل، به تمرینهای بسیار زیادی برای پرورش خلاقیت دست پیدا خواهید کرد. اما اگر به دنبال تمرینی ساده و اثربخش میگردید، که خود ما هم پیشتر انجام داده و از نتیجهی آن اطمینان نسبی داشته باشیم، تمرین روزانهی ده ایده بهترین گزینه برای شماست.
تمرین روزانهی ده ایده چیست؟
این یک تمرین ساده است که مدتها قبل آن را از وبلاگ علی سخاوتی آموختم. در این تمرین متعهد میشوید هر روز به مدت معلوم (این را خودتان تعیین کنید، ولی بهتر است حداقل سی روز ادامه داشته باشد) در یک دفترچه یادداشت کاغذی یا دیجیتال لیستی تحت عنوان ده ایده برای … بنویسید.
در جای خالی هر چیزی میتواند قرار بگیرد.
برای مثال:
- ده ایده برای زندگی کردن با یک میلیون تومان پول در یک ماه
- ده ایده برای پر کردن سررسیدهای تاریخگذشته
- ده ایده برای ساختن خوشحالیهای کوچک
- ده ایده برای باز کردن سر صحبت با شخص کناری در اتوبوس یا مترو
- ده ایده برای هدیه تولد
- ده ایده برای گذراندن یک ماه تعطیلات
- ده ایده که به جای گرفتن مراسم عروسی میتوان انجام داد
- ده ایده برای وقتی مهمان سرزده میآید
- ده ایده برای یاد گرفتن زبان بدون رفتن به کلاس
- ده ایده برای وقتی یک کتاب را تازه تمام کردهایم
و این لیست تا بینهایت میتواند ادامه پیدا کند.
کاری که انجام این تمرین با مغز شما میکند این است که به تدریج یکسری اتصالات عصبی تازه در آن میسازد که زیاد شدن تعداد آنها در بلندمدت، باعث ایجاد جرقههایی میشود که ایدههای ناب از آن تولید خواهد شد. با انجام این کار، علاوه بر ایدهیابی برای نوشتن، در سایر زمینهها هم ایدههای خوبی به ذهنتان خواهد رسید.
راهکاری برای تحریک خلاقیت در کوتاه مدت
حتی ماهرترین ماهیگیران دنیا هم گاهی وقتها هوس ماهی میکنند و هرچه قلاب به رودخانه میاندازند صیدی دستشان را نمیگیرد. به نظر شما اینطور وقتها چه میکنند؟
با علم به اینکه بعضی روزها ممکن است روز آنها نباشد، سراغ بقیه ماهیگیران میروند و از آنها میخواهند برای رفع هوس امروز، ماهی دستشان بدهند.
بنابراین اگر یک نویسندهی تازهکار هستید که تمرینهای مربوط به خلاقیت و ایدهیابی برای نوشتن را به تازگی شروع کردهاید و در بعضی روزها علیرغم هوس شدید ماهی، هرچه تور به رودخانه میاندازید چیزی صید نمیکنید، بد نیست برای کوتاهمدت و بهطور موقت از صید دیگران استفاده کنید.
[نکته: این به معنای سرقت ادبی نیست. چراکه در این لحظه شما یک نوآموز هستید و تنها با دیدن یا شنیدن یک ایده، بدون تلاش برای کپیبرداری از محتوا و شیوهی ارائهی آن، دست به تولید ادبی خودتان میزنید. برای مثال با نگاه کردن به عناوین یک نوشته، حرفهای خودتان حول آن موضوع را مینویسید و از عنوان تنها برای تحریک ذهن استفاده میکنید.]
بیایید با این مقدمه به سراغ سه تا از روشهای تحریک ذهن برای نوشتن در زمانی که خلاقیتمان ته کشیده است برویم. مطمئنم اگر بیشتر جستجو کنید، به ایدههای خیلی بهتری هم خواهید رسید.
پایانی غیرعادی برای وقایع عادی بنویسید
به زندگی روزمرهتان نگاه کنید. به اتفاقاتی که تقریباً هر روز، بدون هیچ تغییر خاصی رخ میدهند و باعث میشوند به این فکر کنیم که «آه! چقدر این زندگی کسالتبار و قابلپیشبینی شده است.»
یکی از روشهایی که میتوانیم به کمک آن، با یک تیر چند نشان بزنیم پیدا کردن این وقایع تکرارشونده و بازنویسی سناریوی مربوط به آنهاست. ایدهیابی برای نوشتن از طریق خلق پایانی جدید برای وقایع تکراری.
اما این یعنی چه؟
اجازه بدهید یک مثال بزنم:
فرض کنید شما معلمی هستید که قرار است برای یک سال تحصیلی، هر روز ساعت هشت به مدرسه بروید و پس از صرف چای اول صبح و معاشرت کوتاه با همکارانتان سر کلاس حاضر شوید.
اگر صرف چای اول صبح برای شما به یک روتین تبدیل شده است، میتوان آن را به عنوان مادهی اولیهی تمرین «تغییر سناریو» استفاده کرد.
یک صفحهی سفید بردارید و داستان را با تعریف کردن ماجرای یک روز کاری خود شروع کنید. بنویسید از صبح که بیدار شدید تا لحظهی رسیدن به صرف چای با همکاران در دفتر مدرسه، چه اتفاقاتی برایتان افتاده است.
تا اینجای داستان همه چیز عادی است.
از اینجا به بعد باید به خلق یک پایان غیرعادی برای چنین داستان عادیای فکر کنید.
فکر کنید عجیبترین اتفاقی که موقع صرف چای صبح، در دفتر یک مدرسه ممکن است بیفتد چیست. به ذهنتان اجازه دهید آزادانه سفر کند و جالبترین سیر وقایع ممکن را برای لحظهی پس از صرف چای صبح تصور کند.
سپس هرچه در ذهنتان گذشت را بنویسید.
ممکن است بنویسید موقع نوشیدن اولین جرعه از چای، متوجه شدهاید دیگر قادر به صحبت کردن با زبان مادریتان نبودهاید و به جایش با زبانی ناشناخته صحبت کردهاید که کسی قادر به فهمیدنش نبوده است. سپس ماجرا را با وقایع جالبی که در اثر این تغییر تنظیمات رخ داده است، پی بگیرید.
تقویم و مناسبتهای آن را دریابید
چه از تقویم رسمی کشور استفاده کنید و چه ترجیح بدهید از تقویم شخصیتان، که در آن هر روز مناسبتی به غیر از مناسبتهای رسمی دارد استفاده کنید، در هر دو صورت ماده اولیهای در اختیار دارید که میتواند به نوشتههایی جالب و خواندنی تبدیل شود.
ایدهیابی برای نوشتن از هرجایی ممکن است اتفاق بیفتد. حتی از همین تقویمهای شخصی کوچک که سال به سال دور انداخته میشوند.
فرایند ایدهیابی برای نوشتن از روی مناسبتهای تقویم به این صورت است:
- تقویم را باز کنید و نگاهی سریع به نوشتهها بیندازید.
- یک مناسبت انتخاب کنید و عنوان آن را به عنوان تیتر موقت بالای صفحه بنویسید
- یکی از افرادی که دورادور میشناسید را به جای خودتان در آن تاریخ تصور کنید
- ماجرای او در آن روز را بنویسید
اینگونه به ازای تمام مناسبتهای رسمی و شخصی تقویم، موضوعی برای نوشتن خواهید داشت.
کفشهای دیگران را به پا کنید
یک سخن معروف هست که در مذمت پیشداوری کردن میگوید:
«تا کفش کسی را به پا نکردهای، درمورد شیوهی راه رفتن او قضاوت نکن!»
واضح است که به پا کردن کفش دیگران، کنایه از دیدن دنیا از نگاه آنان است. این کار علاوه بر یک نصیحت اخلاقی مناسب، روشی بسیار هوشمندانه در ایدهیابی برای نوشتن نیز هست.
کافیست یکی از افرادی که شخصیت، سبک زندگی یا موقعیتشان برای شما جذابیت دارد را انتخاب کنید. سپس یک برش از زندگی آنها را برگزیده و خودتان را به جای آنان تصور کنید.
حالا یک صفحهی سفید باز کرده و پیش از نوشتن اولین کلمه، از پوست خودتان خارج شوید و به طور کامل خودتان را در جایگاه شخص مورد نظر تصور کنید.
اکنون زمان آن رسیده تا از ماجراهایی که با بودن در نقش جدید تجربه میکنید، بنویسید و این سفر ذهنی هیجانانگیز را برای خودتان ثبت کنید.
به پایان ششمین قسمت از سری یادداشتهای تسلیبخشیهای نوشتن رسیدیم. در این یادداشت به موضوع ایدهیابی برای نوشتن پرداختیم. نویسندگان تازهکار با مطالعهی دقیق این یادداشت پاسخ پربسامدترین پرسش خود یعنی درمورد چی بنویسم؟ را خواهند یافت.
در این سلسله یادداشتها، با نویسندگان بالقوهای که نمیدانند نوشتن را از کجا شروع کنند همراه میشویم و مسیر نویسنده شدن را کوچهبهکوچه تا رسیدن به ایستگاهی امن به آنان نشان میدهیم.
اگر نویسندهای هستید که نمینویسد و به دنبال راهی برای افتادن در جریان رودخانهی نوشتن است، این سلسله یادداشت به طور اختصاصی برای شما نوشته شده است. با مطالعهی این نوشتهها و عمل به توصیههای مطرح شده در آنها، قادر خواهید بود فصل جدیدی را در پروندهی نوشتن برای خود باز کنید.
ترتیبی که برای مطالعهی سری تسلیبخشیهای نوشتن به شما پیشنهاد میکنیم:
۱- نویسندگی را از کجا شروع کنیم؟
۲- ترس از نوشتن را چگونه درمان کنیم؟
۳- برای نویسنده شدن به چه لوازمی نیاز داریم؟
۴- آیا من استعداد نویسندگی دارم؟
۵- نوشتن چگونه باعث تسکین آلام روحی ما میشود؟
۶- ایدهیابی برای نوشتن: راهنمای کامل پیدا کردن موضوع برای نوشتن
۷- چگونه بدون نیاز به معلم، نویسندگی خلاق یاد بگیریم؟
۸- کتابخوانی برای نویسندهها
۹- وقتی باید هزینه نوشتن را بپردازیم!