نوشتن یادداشت روزانه هم مثل منظم ورزش کردن، پیگیری رژیم غذایی سالم، توجه به مصرف محتواهای رسانهای مفید، تلاش برای آموختن مهارت سخنوری، انجام کار گروهی و هزاران کار دیگری که برای داشتن زندگی بهتر و رسیدن به سعادت توصیه میشود، نامی آشنا برای گوش و عملی غریبه برای دست است.
به این معنا که همهی ما، جایی در ذهنمان به مفید بودن آن باور داریم و حتم داریم یک سال عید، یا یک شنبهی اول ماه قرار است آن را شروع کنیم و هیچوقت هم نمیفهمیم چرا اقدام به انجام کاری اینچنین مفید را تا بدین حد عقب انداختهایم.
از متون دینی تا کتابهای مشهور خودیاری، از توصیهنامههای بلندبالای افراد موفق برای زندگی بهتر تا سخنان روانشناسان در اتاق درمان، همه به نوشتن روزانه و ثبت کردن اتفاقات برجستهی مربوط به هر روز (یا با اغماض هرچند روز یکبار) و اثر شگرف آن بر بالا بردن سطح رضایت از زندگی و سلامت روان اشاره و تاکید کردهاند.
گذشته از آن، با توسعهی ارتباطات و فراگیر شدن استفاده از اینترنت در زندگی روزمره و قرار گرفتن در عصری که در آن جملهی «محتوا پادشاه است» مصداق دارد، ضرورتی برای تقویت مهارت تسلط کلامی احساس میشود که شاهراه رسیدن به آن از ایستگاه نوشتن یادداشت روزانه میگذرد.
محتوای متنی مؤثرترین و متداولترین نوع محتوا است که هم به صورت مستقل و هم به عنوان پایه و اساس محتوای صوتی و انواع محتوای بصری شناخته میشود.
تولید محتوای متنی باکیفیت، از مهارتهایی است که به جرئت میتوان گفت میتواند برای هر فردی در هر جایگاهی مفید باشد.
چه معلمی باشید که میخواهد برای دانشآموزان خود درسنامه تنظیم کند، چه استاد مکانیکی باشید که میخواهد بروشوری از فعالیتهایی که انجام میدهد در اختیار مشتریان خود قرار دهد، چه کارمند دولت باشید و موظف باشید به مسئول رده بالای خود گزارش عملکرد بدهید و چه مجریای باشید که بایدبرای برنامهای که پیش رو دارد متن مجری تهیه کند، مهارت تسلط کلامی برایتان بسیار کارگشا خواهد بود.
مهارت تسلط کلامی یا به عبارت بهتر توانایی استفاده از کلمات به گونهای که منظورتان را به خوبی برساند و بر مخاطب اثری که مدنظر شماست را بگذارد، یکی از مهمترین مهارتهای نرم عصرجدید است که خاصیت تمایزبخشی دارد. از این رو، مهم است برای کسب آن زمان و انرژی کافی صرف کنیم و منتظر بمانیم نهالی که کاشتهایم میوه بدهد.
نوشتن یادداشت روزانه یکی از مهمترین میکرواکشنهایی است که برای کسب مهارت تسلط کلامی به کار میآید. کاری که شاید برای بسیاری از ما در ظاهر بیهوده و عملی فانتزی به نظر بیاید، اما در بلند مدت آثار و برکاتی به دنبال خواهد داشت که حتی خودمان را هم شگفتزده خواهد کرد.
این یادداشت قرار است با هفت دلیل مهم، شما را قانع کند تا نوشتن یادداشت روزانه را آغاز کنید. بیایید نگاهی به این دلایل بیندازیم:
هفت دلیل برای روزانه نویسی
۱
تا بفهمیم آدمها چگونه گاو میشوند
فیلم درخشان فروشنده اثر اصغر فرهادی دیالوگی دارد که از خود فیلم مشهورتر است. در آنجا دانشآموزان سر کلاس درس، در حال خواندن فیلمنامهی گاو -اثر داریوش مهرجویی، برگرفته از داستان غلامحسین ساعدی– هستند که بحثی درمیگیرد. آنجا یکی از دانشآموزان میپرسد:
-: آقا یه آدم چهجوری میتونه گاو بشه؟
و معلم بلافاصله پاسخی کوتاه و کافی به این سوال میدهد:
-: به مرور!
این قضیهی به مرور گاو شدن آدمها، مثل قضیهی پخته شدن قورباغه است. اگر قورباغه را از اول داخل آب جوش بیندازیم بیرون خواهد پرید. چه کنیم؟ دمای آب را به مرور بالا میبریم تا تغییرات تدریجی باعث شوند قورباغه متوجه نشود کی پخته است!
به کلیدواژههای برجسته شده دقت کنید. به نظر میرسد بسیاری از تغییرات زندگی به گونهای اتفاق میافتند که ما بعدها موقع دیدن تاثیراتش، از به خاطر آوردن سرآغاز ماجرا عاجز میشویم.
یعنی تغییرات چنان آرام و نرم و تدریجی اتفاق میافتند که بعدها در به خاطر آوردن سلسله وقایع مسبب آن درمیمانیم.
نوشتن منظم یادداشت روزانه و داشتن آرشیوی از یادداشتهایی که به مرور تهیه کردهایم، کمک میکند تا بتوانیم سرنخی برای نقطهی آغاز تغییرات امروز زندگیمان بیابیم و به تحلیلی نزدیک به واقعیت دست پیدا کنیم.
۲
تا پس از مرگ دوباره نمیریم
اضطراب مرگ یکی از مهمترین پیشرانهای زندگی بشر است. اضطرابی که به آدمها یادآوری میکند زندگی در دنیا همیشگی نیست و روزی بیخبر، قرار است آن را به مقصدی نامعلوم ترک کنند.
از این رو بسیاری از افراد، بیآنکه بدانند، رفتارهایی انجام میدهند که باعث شود اولاً حواسشان از این حقیقت که روزی خواهند مُرد پرت شود و ثانیاً به آنها احساس جاودانگی و نامیرایی بدهد.
کارهایی مثل فرزنددار شدن، کاشتن یک درخت، ساختن مدرسه، نوشتن یک کتاب اثرگذار، تلاش برای ایجاد تغییری در یک عادت و… این لیستی است که تا ابد میتواند ادامه پیدا کند.
یکی از بهترین پیشنهادات برای کم کردن اضطراب مرگ – که همگی ما کموبیش با آن درگیریم – نوشتن کتاب زندگیمان به قلم بهترین شاهد ممکن، یعنی خودمان است.
با نوشتن یادداشت روزانه، چونان دبیری که دائماً به دنبال شاه میرود و وقایع پیرامون او را به خوبی دنبال میکند تا بتواند روایتی منصفانه بر علیه فراموشی و تحریف واقعیت بنویسد، میتوانید روایتی از زندگی خودتان تهیه کنید که اطمینان داشته باشید پس از مرگتان به اثری ارزشمند بدل خواهد شد.
راستی، حالا که حرف به «دبیر» رسید بگذارید توضیحی در میان پرانتز اضافه کنم:
دبیری در گذشته، در زمرهی مشاغل اداری و درباری بوده و در آن زمان کسی را دبیر مینامیدهاند که مسئولیت نگارش نامهها، احکام و دستورات شاهی را بر عهده داشته است. از قضا، همین مداومت در نوشتن، سبب میشده تا دبیران اغلب خطی خوش و کلامی نیکو پیدا کنند.
بسیاری از گنجینههای بهجا ماندهی نثر فارسی، حاصل کار و تلاش همین دبیران (منشیان) است. برای مثال، یکی از مشهورترین این افراد نصرالله منشی است که از نویسندگان دربار غزنوی بوده و ترجمهی کتاب کلیله و دمنه یادگار درخشان اوست. این اثر، یکی از بهترین نمونههای نثر فنی در تاریخ ادبیات فارسی است.
ابوالفضل بیهقی (نویسندهی کتاب ارزشمند تاریخ بیهقی)، عطاملک جوینی (نویسندهی کتاب تاریخ جهانگشا)، ابوعلی بلعمی (نویسندهی کتاب تاریخ بلعمی) و قائم مقام فراهانی (نویسندهی کتاب منشآت) از دیگر دبیران مشهور در تاریخ ادبیات فارسی هستند.
۳
تا از یاد نبریم آب که یکجا بماند خواهد گندید
نوشتن یادداشت روزانه باعث میشود پس از مدتی رنگها، تصاویر، اتفاقات و افراد را به گونهی متفاوتی ببینیم. آنگاه است که به قصههایی که پیشتر از کنارشان ساده رد میشدهایم بیشتر توجه خواهیم کرد.
بهعلاوه برای آن که بتوانیم هرشب، هنگامی که در خلوتمان به سراغ نوشتن وقایع روز میرویم روایت بهتر و خواندنیتری داشته باشیم، دست به تجربههای تازهای خواهیم زد که به هرچه غنیتر شدن تجربهی زندگیمان کمک میکنند.
برای مثال، بیایید برخی از اعمال سادهای که کمک میکنند هر روزمان با روز قبل تفاوت داشته باشد را با هم مرور کنیم:
غذا دادن به یک حیوان خیابانی، باز کردن سر صحبت با یک غریبه در اتوبوس، انتخاب مسیری تازه برای رسیدن به خانه، نگهداری از یک گیاه، عمیق شدن در یک موضوع مهیج، ورق زدن یک کتاب تازه، دوباره دیدن یک فیلم قدیمی و هرکاری که باعث شود زندگی مثل یک رود جاری شده و از حالت رکود و رخوت و خمودگی خارج شود.
۴
تا جلوی حافظهی خیانتکار را بگیریم
برخلاف آنچه که اغلب ما فکر میکنیم اطلاعات موجود در حافظه بسیاری از اوقات، قابل اعتماد نیستند. چنانکه گراهام گرین نویسندهی انگلیسی، در یکی از نوشتههای خود حافظه را به خائن بودن متهم میکند.
پژوهشگران علوم رفتاری نیز بارها در طی تحقیقات خود به این نکته که محفوظات ذهنی لزوماً با واقعیت پیشآمده مطابقت نمیکنند برخورده و آن را در نتایج منتشر شده اعلام کردهاند.
احتمالاً شما هم تجربهی شنیدن چند روایت مختلف از شاهدین یک اتفاق واحد را داشتهاید. در اینگونه موارد، افراد به گونهای با اطمینان از تجربهی خود صحبت میکنند که حتی یک درصد هم احتمال نمیدهیم دروغ میگویند.
اما وقتی همان روایت را از فرد دیگری میشنویم که با همان اطمینان صحبت میکند اما گفتههایش در کلیات با روایت قبلی متناقض است، در بهت ناشی از آنچه شاهد آن هستیم فرو میرویم.
نمیتوان با اطمینان گفت کدام یک از این افراد راست و کدام یک دروغ میگویند. حتی خیلی اوقات با تجمیع روایات و پیدا کردن فصل مشترک آنها هم نمیتوان به روایت معتبری از واقعه دست یافت.
چه اتفاقی میافتد؟ اطلاعات موجود در حافظه، دائماً در حال جرح و تعدیل هستند و به تدریج چنان تغییر میکنند که نه تنها بسیار از واقعیت پیشین دور میافتند بلکه خود فرد هم متوجه مغایرت آنچه به خاطر میآورد و آنچه واقعاً پیشامد کرده نمیشود.
اینجاست که دستان معجزهگر نوشتن یادداشت روزمره، به یاری حافظهی خیانتکار میآید و کاری میکند تا مغز دیگر نتواند در وقایع دخل و تصرف کند و قضاوت را به خطا ببرد.
پیشنهاد میکنم در همین مورد این یادداشت شاهین کلانتری را هم بخوانید:
حافظهای که داشت خیانت میکرد
۵
تا بتوانیم نقطهها را به هم وصل کنیم
استیو جابز در آخرین سخنرانی خود که در جشن فارغالتحصیلی دانشجویان دانشگاه استفورد ایراد کرد، به نکتهای مهم در باب نقش وقایع ظاهراً بیربط امروز در ساختن تصویر آینده اشاره کرد.
آن گفتاورد مشهور از این قرار است:
نمی توان نقطه ها را با نگاه به آینده به یکدیگر متصل کرد؛ تنها در صورتی می توان این نقطه ها را به هم وصل کرد که به گذشته نگاه کنید. بنابراین باید به این موضوع ایمان داشته باشید که این نقطه ها، زمانی در آینده به یکدیگر وصل خواهند شد.
با نوشتن منظم یادداشت روزانه، پس از هر بازهی زمانی بلندمدت، قادر خواهید بود بنشینید و نقاط را با نگاه به گذشته به هم وصل کنید.
رد وقایع امروزتان را در اتفاقات پیشین بگیرید و از آنچه انتظار نداشتهاید اما امروزتان را ساخته است متعجب شوید و با انرژی مضاعف به دنبال کردن ندای قلبتان بپردازید و اطمینان داشته باشید که تمام این نقاط روزی به هم وصل خواهند شد.
اگر یادداشتهای روزانهتان را با دقت تهیه و نگهداری کنید، پس از مدتی قادر خواهند بود معجزه کنند.
۶
تا وقت ملاقات با تراپیست دست پر باشیم
پیچیدگیهای زندگی در دنیای امروز، اغلب ما را گیج و سردرگم میکند. بسیاری از گرههای این کلاف، به سادگی باز میشوند و بعضی از آنها حتی پس از زمان زیادی تقلا باز هم بر سر جای خود باقی میمانند.
اینطور وقتها، افراد به دستان معجزهگر مشاوران و رواندرمانگران زبده اعتماد میکنند و در اتاق درمان، با فاش کردن داستان زندگی و اسرار خود به دنبال راهحلی برای گرهها و مشکلات سختبازشوی زندگیشان میگردند.
یکی از متداولترین اتفاقات اتاق درمان و تکالیفی که درمانگر برای شناخت هرچه بهتر مراجع خود از او درخواست میکند، تمرین برای نوشتن مهمترین اتفاقات و احساسات هر روز است.
فیلم جوکر تاد فیلیپس را به خاطر دارید؟
آن جایی که جوکر دفتر خاطرات خود را به دفتر تراپیست میبرد و بعد بر اساس نوشتههای داخل دفترچه، گفتگویی شکل میگیرد که آرامآرام زوایای پنهان شخصیت او را برای درمانگر آشکار میکند.
بسیاری اوقات، همین عمل منظم نوشتن به منزلهی رواندرمانی عمل میکند. اما اگر فکر میکنید لازم دارید گاهی یک تراپیست را ببینید، برای صرفهجویی در زمان و انرژی و حصول نتیجهی بهتر، مدتی را به نوشتن یادداشت روزانه بگذرانید و سپس دست پر به دیدار خانم یا آقای درمانگر بروید.
۷
تا کتاب زندگیمان را خودمان بنویسیم
نقل قول غیرمعتبری از حضرت امیرالمومنین وجود دارد که چون زیباست، آن را اینجا نقل میکنم:
ای انسان! اگر حاکم مغز خود نباشی محکوم دیگران خواهی شد.
از این عبارت اینطور برداشت میشود که هرگاه شخصی، نتواند آنگونه که شایسته است بر زندگی خود کنترل پیدا کند و افسار آن را به دست بگیرد افراد دیگری پیدا خواهند شد که او را تحت سلطهی خود درآورند.
بیایید فکر کنیم قرار است روزی فرد مهمی شوید. خودتان را در قامت نویسنده، سیاستمدار، صنعتگر، محقق و هر نقش اجتماعی دیگری که ممکن است روزی مهم قلمداد شود درنظر بگیرید. فکر کنید که قرار است زندگینامهتان نوشته شود و برای مطالعه در اختیار عموم قرار بگیرد.
با اهمیت دادن به نوشتن یادداشتهای روزمره و نوشتن به سیاق ابوالفضل بیهقی، آنطور که خوانندگان تصنیف شما نگویند «شرم باد این پیر را»[۱]، میتوانید یک میراث درخشان و چرکنویس ارزشمند برای زمانی که به فرد مهم و اثرگذاری تبدیل شدید و قرار شد کتاب زندگیتان نوشته شود، آماده کنید.
سخن پایانی
در این یادداشت به ذکر هفت نکتهی کمتر شنیدهشده در ستایش نوشتن یادداشت روزمره و اثر مثبت آن بر زندگی شخصی، شغلی و تحصیلی پرداختیم.
نکاتی که امید داریم بر دل شما نفوذ کرده باشند و کاری کنند همین الان که از مطالعهی این نوشته فارغ شدید، اولین ورق یادداشت روزانهتان را بنویسید و این کار را برای سالیان دراز ادامه دهید. یا اگر تاکنون مینوشتهاید وآن را برای مدتی رها کردهاید، به آن برگردید.
اگر به دنبال یک نقطه اتکا برای تغییر زندگیتان میگردید، نوشتن یادداشت روزمره را امتحان کنید. شاید این، همان عشق گمشدهتان باشد.
پینوشت ۱: بیهقی در ابتدای نقل قصهی بر دار کردن حسنک وزیر چنین میگوید:
در تاریخی که میکنم سخنی نرانم که آن به تعصبی و تربُّدی کشد، و خوانندگان این تصنیف گویند: «شرم باد این پیر را!» بلکه آن گویم که تا خوانندگان با من اندر این موافقت کنند و طعنی نزنند.
یعنی من در نقل این واقعهی تاریخی مطلبی نمیآورم که متعصبانه و غیرمنصفانه باشد و خوانندگان پس از مطالعهی آن گویند شرم بر این پیرمرد (یعنی خود بیهقی).